Persian Literature_Hemmat

مقاله های تحقیقی ادبی

Persian Literature_Hemmat

مقاله های تحقیقی ادبی

  • ۰
  • ۰

نگاهی به ثبت جهانی مثنوی

با مشارکت ایران، ترکیه، افغانستان

مصطفی همت آبادی

 

گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی

از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم

 

ای عشق هزار نام خوش جام     فرهنگ ده هزار فرهنگ.

بی‌صورت با هزار صورت         صورت دِهِ ترک و رومی و زنگ.

 

اعتراض به ثبت جهانی نسخ مثنوی

طبق گزارش خبرگزاری های افغان:

داکتر سیدحسن حسینی پروفیسور فلسفۀ اسلامی و غرب در پوهنتون (دانشگاه) کاتولیک واشنگتن می گوید: «ایران خود را به نحوی پرچم دار زبان فارسی تلقی می کند لذا به خود این حق را داده است تا امروز دعوا کند که مثنوی مولوی به حیث میراث فرهنگی مشترک ایران و ترکیه در یونسکو ثبت شود. باوجودی که ایران در زمینۀ مولانا کار های بی شمار فرهنگی انجام داده و اگر مولوی در ترکیه هم دفن است، نمی توان فرزند خاک و بوم افغانستان را اجازه داد به نام دیگری ثبت شود. نمی توان سهل انگاری حکومت های افغانستان را در رشد و بارور سازی میراث های فرهنگی زبان دری نادیده گرفت. کجا ما تلاش کرده ایم مثنوی را به نسل جوان مان تدریس کنیم، توضیح دهیم یا اینکه برای مدغم ساختن ابیات مولانا با روح مان صنف های مولوی خوانی و یا مولوی شناسی را برگزار کرده ایم.»

ارگ ریاست جمهوری و وزارت خارجۀ افغانستان در رابطه واکنش نشان داده است. صلاح الدین ربانی، وزیرخارجۀ افغانستان در صحبتی که با همتای ترکی اش در انقره داشت در این مورد وضاحت خواسته است.

وزارت خارجه می گوید که وزیرخارجۀ ترکیه در زمینه ابراز بی خبری کرده اما به مراجع مربوط وظیفه داده تا در مورد تحقیق کنند.

 

عطا محمد نور، سرپرست ولایت بلخ در شمال افغانستان هم یک نامه رسمی به محمود صیقل، سفیر و نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل نوشته و از او خواسته است درباره «اقدام انحصارگرایانه کشورهای ترکیه و ایران» به مسئولان سازمان یونسکو اعتراض کند.

محل نزاع

فرهاد نظری، رئیس دبیرخانه کمیته ملی حافظه جهانی در واکنش به اعتراض افغانستان به ترکیه و ایران گفته است: « ما نمی‌خواهیم مولوی را ثبت کنیم، می‌خواهیم مثنوی را ثبت کنیم. اگر افغانستان هم نسخه‌ای قدیمی دارای شرایط حافظه‌ جهانی داشته باشد، ما از مشارکت این کشور در ثبت جهانی مثنوی استقبال می‌کنیم.»

 

فهرست های ثبت یونسکو عبارتند از: ثبت در فهرست میراث فرهنگی (مثل تخت جمشید)، ثبت در فهرست میراث طبیعی (مثل کویر لوت)، ثبت در فهرست میراث معنوی (مثل نوروز).

همچنین برنامه ثبت در حافظه جهانی وجود دارد[1] که هدف آن مراقبت از آثار مکتوب و هنری و مجموعه هاست.

 

نسخ مثنوی که فعلاً برای درج در فهرست حافظه جهانی در نظرگرفته شده عبارتند از نسخه موزه مولانا در قونیه  به تاریخ ۶۷۷ هـ. . ق و نسخه کتابخانه آیت الله مرعشی به تاریخ ۸۱۸  هـ. . ق. در برنامه حافظه جهانی، بیوگرافی پدیدآورنده اثر (در این مورد مولانا) جایی ندارد[2]، فقط کشور دارنده نسخه موظف می شود آن را به بهترین وجه نگه داری و در اختیار پژوهندگان قرار داهد. حال ممکن است نسخه ای از آثار ایرانی که در محل دیگری موجود است به ثبت حافظه جهانی برسد.

آن چه از اشعار خود مولانا بر می آید همدلی و جدال با تعصب است. ایرانی ها، افغان ها، ترک ها و تاجیک ها

به دلایل تاریخی توان بهتری در درک میراث فرهنگی و ادبی مولانا دارند:

همزبانی خویشی و پیوندی است          مرد با نامحرمان چون بندی است

ای بسا هندو و ترک همزبان                 ای بسا دو ترک چون بیگانگان

پس زبان محرمی خود دیگر است           همدلی از همزبانی بهتر است

غیرنطق و غیر ایما و سجل                   صد هزاران ترجمان خیزد ز دل

اسناد ملی

رضا صالحی امیری مشاور رئیس جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: «با ترکیه توافق کرده‌ایم که مثنوی مولوی را به صورت مشترک ثبت کنیم.»[3]

صالحی امیری در بخش دیگری گفت: اسناد ملی ایران یکی از بزرگترین و غنی ترین گنجینه های منابع آرشیوی در کشور و جهان است. حدود ۲۰۰ میلیون برگ سند ارزشمند که در ۷۰۰ سال گذشته تولید شده است، در مخازن آرشیو ملی نگه داری می شود و ما مجدانه وظیفه خودمان می دانیم که آنها را در دسترس تمامی پژوهشگران داخلی و خارجی قرار دهیم.

مطابق قانون، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران وظیفه دارد تمامی اسناد کشور را گردآوری و نسبت به دیجیتال سازی آنها برای دسترسی عموم مردم اقدام کند. اسناد ملی در تحولاتی که در مسیر ۷۰۰ ساله خود طی کرده اند، همچنان آینه ای برای تداوم حیات فرهنگی کشور به شمار می رود.

هم اکنون اسناد اداری صفویه، اسناد نقشه‌های خلیج فارس در دوره های صفویه و ..... در برنامه حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسیده اند. همچنین ۹ اثر خطی از ایران در برنامه حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسیده و با ترکیه برای ثبت مشترک «مثنوی معنوی» اثر مولانا در این برنامه جهانی به توافق رسیدیم.

وی با بیان اینکه ۴۳ اثر از ایران  هم اکنون در نوبت ثبت در برنامه حافظه جهانی یونسکو است، گفت: ایران از حیث فعالیت در این برنامه، رتبه هفتم را در جهان دارد[4].

در حال حاضر در صدد ارسال پرونده های؛ نقشه های فرش ایرانی و جوامع التواریخ رشیدالدین وطواط به یونسکو هستیم.

یکی از دغدغه های ما حفظ گنجینه تمدنی در منطقه است و ما مذاکراتی را برای اعزام هیات های کارشناسی به عراق و سوریه جهت حفاظت و حراست بیشتر از این آثار داشته ایم.

در حال حاضر ۵ درصد اسنادمان را دیجیتال کرده ایم و هر ثانیه یک برگ سند را اسکن می کنیم.

 

اسناد ارزشمند زیادی در منازل مردم نگه داری می شود؛ عمر مفید این اسناد چنانچه کماکان نزد مردم باشد، بیشتر از ۵۰ سال نخواهد بود. در صورت اهدا یا فروش از سوی آنها، به نام خودشان ثبت و به صورت استاندارد نگه داری می کنیم.

 

دو میلیون سند و نسخه خطی متعلق به حوزه تمدنی ایران، در دنیا وجود دارد که بر اساس تخمین ما یک میلیون نسخه در شبه قاره هند، ۵۰۰ هزار نسخه در آسیای میانه و قفقاز و ۵۰۰ هزار نسخه هم نزد مردم نگه داری می شود. البته تمام نسخ خطی در این کشورها متعلق به خود آن کشورها است و خروج آنها از کشورها غیرقانونی است و تنها کاری که ما می توانیم کنیم این است که زمینه تبادل نسخه های خطی را با آنها فراهم کنیم.

 

تاکنون ۳۲۰ هزار جلد از نسخه های خطی در ایران فهرست نویسی و در قالب ۴۵ جلد با عنوان اختصاری «فنخا» منتشر شده است.

ما یک نسخه زیبا و نگارگری شده ای از مثنوی داریم، اما قدیمی ترین نسخه این اثر در اختیار ترکیه است، خود یونسکو به ما توصیه کرد که به صورت مشترک با ترکیه وارد عمل شویم.

 

امیرخانی معاون کتابخانه ملی نیز گفت: به تازگی از چین و در منطقه ای در جنوب شرق این کشور، مجموعه ای بسیار ناشناخته از نسخه های خطی به زبان فارسی که تعدادشان ۱۸۰ نسخه بود، شناسایی و با تلاش فراوان از آن ها تصویربرداری شد که تصاویر دیجیتال آن ها هم اکنون در سایت اسناد و کتابخانه ملی ایران بارگذاری شده است.

قدیمی ترین نسخه ای که در کتابخانه ملی ایران نگهداری می شود، مربوط به ۱۰۱۴ سال قبل است و کتابی است با عنوان «هفت رساله» که یک اثر جُنگ ‌مانند است، از خریداری ۸۳۵ جلد نسخه خطی و دریافت ۹۳ جلد نسخه خطی اهدایی در سال گذشته سخن گفت و ادامه داد: امسال فهرست‌نویسی ۳۹ هزار و ۵۹۶ اثر در حوزه مرقعات و نمونه های خوشنویسی را که دریافت کرده ایم، آغاز کردیم.

قدیمی ترین سند مکتوب در آرشیو ملی ایران مربوط به نیمه دوم قرن هشتم هجری است که در واقع یک سند مالی است مربوط به اواخر دوره مغول و دوران حکمرانی ابوسعید ایلخانی که در آن دارنده سند، تاکید کرده یک ملک خود را به ملک دولتی واگذار کرده است.

صلح یا نزاع

گذشته از مثنوی، ثبتِ چوگان، قهوه‌خانه، نان لواش، موسیقیِ عاشیقلار، تار، بادگیر، ..... نیز تنش‌هایی بین ایران و جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه و امارات متحده عربی به وجود آورد.

شگفتا عوامل انسجام و یگانگی به انگیزه های گسست و نزاع تبدیل شده اند.

از قرن چهارم به مدت 9 قرن عربی زبان علم و فلسفه و پارسی زبان دیوانی و اداری، و ادب و هنر و فرهنگ بود و در ایران بزرگ، هند، و عثمانی به شدت رواج داشت و شاعران بزرگ مانند فریدالدین عطار، جلال‌الدین رومی و سعدی مرجع اهل فضل و هنر بودند.

«ایران که در گیر و دار حمله مغول و تشکیل و ادامه دولت ایلخانی بزرگترین ضربات سیاسی و اجتماعی را تحمل کرده بود، بر اثر عوامل مساعدی که برایش پیش آمده بود به پیروزی‌های بزرگ در زمینه رواج و انتشار زبان، نثر و نظم پارسی نایل گردید و زمینه را برای تأسیس یک فرمانروایی وسیع ادبی و فرهنگی در چند قرن برای خود فراهم کرد»[5]

وجود مزارهای رودکی در تاجیکستان و مولانا در ترکیه، عربی بودن بیشتر آثار ابن سینا، حضور کثیری از هنرمندان ایرانی در دربار گورکانان هند، .... آیا بایستی مایه نفاق بین ملت ها یا همبستگی باشد؟

نگاه فرهیختگی

رفعت یالچین بالاطه، فارغ التحصیل ادبیات فارسی و استاد بازنشسته دانشکده ادبیات دانشگاه اژه ازمیر:

«زبان فارسی در دوره ای طولانی زبان رسمی دربار سلاطین عثمانی بوده است. دیداری کوتاه و گذرا از موزه های ترکیه و حتی گذری بر مناطق قدیمی و آثار تاریخی شهرهای این کشور که مملو از خط و زبان فارسی است، نشان می دهد که این زبان تا چه پایه در این کشور متداول بوده است.

ما به این زبان نیاز داریم چون بسیاری از نسخ قدیمی ما به این خط و زبان است. تقریبا در ده دانشگاه دولتی این رشته تاسیس شده است و خود من هم از دانشکده ادبیات فارسی فارغ التحصیل شدم. ما برای مناسبات اقتصادی و تجاری مان هم به این زبان احتیاج داریم.»

رفیع جنید شاعر و نویسنده افغان:

«زبان فارسی، این سیاره زبان‏ها، زنده است. در افغانستان یا ایران یا تاجیکستان یا هر جای دیگر، مردم هنوز با آن نفس می‏کشند و هستی را با آن بیان می‏کنند و با آن می‏اندیشند. هنوز هم فارسی زبانان می‏توانند به اتکای گذشته باشکوهِ زبانی خود در میان زبان‏های دیگر گردن فرازی کنند؛ چرا که زبان ‏شان میراثی معنوی برای همه انسانهاست.»

در کتاب «محمدامین ریاحی، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، 1369» آمده:

 «سرگذشت پرفراز و نشیب زبان و فرهنگ ایرانی، در هر دیار جدا جدا باید به دقت مورد بررسی و شناخت قرار گیرد. حاصل کار از یک طرف رشته های دوستی و پیوند معنوی میان ما و همسایگان ما را استواری بیشتر خواهد بخشید. از طرف دیگر چهره فرهنگ جهانگیر دیرسال ایران، این پیر سرفراز قرون و اعصار را تابناک‌تر خواهد کرد. گوهرهای گمشده‌ای به بازار خواهد آمد که تحقیق در آنها و بهره جویی از آنها زبان و فرهنگ ما را غنی‌تر خواهد کرد و بر جلوه و جمال آن خواهد افزود. متون چندصد ساله چاپ نشده ای از مولویه و نوشته ها و سروده های فراموش شده دیگری که به صورت نسخ نادر خطی در گوشه کتابخانه ها انتظار می‌کشند تا به همت پژوهندگان زندگی از سر گیرند و جای شایسته خود را در مجموعه ادب فارسی بازیابند، از این شمارند.»

پادشاهان عثمانی و زبان فارسی

عثمان اول اغازگر خلافت عثمانی زبان فارسی یاد گرفت و آن را گسترش داد.

سلطان محمد ثانی یا فاتح( 855-886 هـ ق) به گسترش زبان عربی و فارسی و یونانی در کنار زبان مادری اهتمام ورزید.

سلطان سلیم اول (918-926هـ ق) به فارسی می سرود و «سلیمی» تخلص می کرد:

در عاشقی دودیده من چون گریســــــتند          خوبان خجل شدند و همه خون گریستند

از غم بسوختند چو دیدند حـــــــال من                     آنان که بر ملامت مجنون گریستند

در فکرم ای سلیمی که چون گشت حالشان          آنان که دور از آن لب میگون گریستند

همچنین سلطان سلیمان اول یا سلیمان قانونی (936 974) به دو زبان فارسی و ترکی شعر می سرود و محبی تخلص می کرد:

او بصد ناز درون دل من جلوه کنــان       من دیوانه نظر می کنم از هر سویی

خلق گویند دل و جان محبی که ربود       راست گویم که فسون های لب دلجویی

و شعر زیر را برای خرم سروده:

جلیس خلوتم وارم حبیبم ماه تابانم                    انیسم محرمم وارم گوزللر شاهی سلطانم

نشاطم عشرتم بزمم چراغم نیرم شمعم               ترنجی نار و نارنجم بنیم شمع شبستانم

ستانبولم قرامانم دیار ملکت رومم                     بدخشانم و قپچاغم و بغدادم خراسانم

زبان فارسی در عراق

حمدی ملک، کارشناس مسائل عراق:

فارسی زبان ها در دوره صدام حسین شرایط سختی را در عراق تحمل کردند یا مجبور به مهاجرت از این کشور شدند

زبان فارسی از دیر باز حضوری محسوس در عراق داشته است. در دوره های مختلف تاریخی می توان رد پای زبان فارسی را در سرزمینی که امروزه عراق خوانده می شود یافت.

برای مثال در دوره صفوی و با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران و گسترش این مذهب در میان ایرانیان کاروان های زائران ایرانی برای زیارت اماکن مقدس شیعیان به عراق که در آن زمان ایالتی وابسته به امپراتوری عثمانی بود سرازیر شدند. بسیاری از زائران ایرانی که به زیارت امامان شیعه در عراق می رفتند در همان دیار سکنی می گزیدند و دیگر به ایران باز نمی گشتند، این خانواده های ایرانی زبان و فرهنگ فارسی را با خود به عراق به خصوص شهرهای نجف، کربلا و کاظمین بردند.

رونق گرفتن حوزه علمیه نجف و سرازیر شدن طلاب ایرانی به عراق باعث شد که حضور زبان فارسی بازهم پررنگ تر شود. این طلاب علوم دینی که بسیاری از آنها به درجات بالا در حوزه نجف رسیدند بسیار مورد احترام مردم بودند.

حضور واژگان و اصطلاحات فراوان فارسی در لهجه عراقی بیانگر تاثیر چند صد ساله زبان فارسی در این مناطق است.

با روی کار آمدن حزب بعث و به خصوص با به قدرت رسیدن صدام حسین اما اذیت و آزار اتباع ایران به انحاء مختلف شروع شد. بسیاری از خانواده ها به اتهام داشتن فرهنگی ایرانی از عراق اخراج شدند. در این دوران صحبت کردن به زبان فارسی تبدیل به تابو شد و بسیاری از خانواده های فارسی زبان که از موج های تبعید در امان مانده بودند، هویت اصلی خود را پنهان می کردند تا مجبور به تبعید و آورگی نشوند.

پس از سقوط صدام بسیاری از این خانواده ها به وطن خود بازگشته اند و دوباره با خود صبغه ای از فرهنگ و زبان فارسی را به عراق برده اند. آنان که در دوره صدام جرأت تکلم به زبان فارسی نداشتند اکنون در شهرهای زیارتی از این مهارت خود برای تعامل با زائران ایرانی استفاده می کنند.

بسیاری از آنها پس از سال ها سکونت در ایران اکنون به عراق بازگشته اند و پست های کلیدی این کشور را به دست گرفته اند. جلال طالبانی و عمار حکیم (رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق) از شاخص ترین چهره های سیاسی عراق اند که به زبان فارسی تکلم می کنند.

از سوی دیگر بسیاری از جوانان تحصیلکرده کُرد در مناطق کرد نشین عراق با به دست آوردن خودمختاری نسبی در سال های اخیر و رهایی از سرکوب حکومت صدام فرصت آن را یافته اند تا بیشتر با زبان و فرهنگ خود آشنا شوند. این آشنایی با زبان و فرهنگ و ریشه های ملت کرد باعث به وجود آمدن علاقه به زبان فارسی به عنوان زبانی هم خانواده و نزدیک به زبان کردی در میان این قشر شده است. ازاینرو است که امروزه بسیاری از کردها در عراق و به خصوص اقشار تحصیل کرده این توانایی و دانش را دارند که با زبان فارسی تعامل کنند.

سرود ملی پاکستان

محمد یوسف حسین، استاد زبان فارسی در دیپارتمنت فارسی دانشگاه پیشاور:

«تا زمان ضیاالحق در پاکستان، زبان فارسی در تمامی مدارس دولتی این کشور، تا کلاس هشتم تدریس می شد. ولی متاسفانه تاجایی که می بینم نه تنها تدریس زبان فارسی کاهش جدی یافته، بلکه زبان اردو نیز دارد به دست فراموشی سپرده شود.

سرود ملی پاکستان به زبان فارسی ساخته شده و این زبان مادر زبان اردو محسوب می شود.

زبان پارسی ریشه ای بس کهن در پاکستان و هندوستان دارد و امروزه نیز در برخی ایالات همچون پیشاور، پاراچنار، شهر کویته، فارسی گویان زیادی وجود دارند.

شعر و خط فارسی به زیبایی های تاج محل یکی از عجایب دنیا، در شهر اگره هندوستان افزوده است.

امروزه نوشته های فارسی زیادی بر دیوار شهرهای مختلف پاکستان قابل مشاهده است

در گوشه و کنار شهر های مختلف پاکستان کتیبه ها و سنگ نبشته و لوحه هایی به زبان فارسی به چشم می خورد، شعر خوانی و فارسی سرایی و به کار گیری ضرب المثل های فارسی از خصال برجسته مردم پاکستان است.

غالبا مردم پاکستان در جریان گفت و گو به زبان اردو، برای دلیل محکم در گفتار خود، شعر و یا ضرب المثل فارسی را شاهد می آورند.

در حال حاضر در انجمن های ادبی از شهر های مختلف پاکستان مجالس سخنرانی و شعر خوانی فارسی هفتگی و یا ماهانه برگزار می شود که در آن از اشخاص و افراد از کشور های فارسی زبان دعوت به عمل می آید.

تلویزیون حکومتی پاکستان، شب های جمعه بزم عزل خوانی فارسی را به نمایش می گذارد که هنرمندان آهنگ های فارسی و غزلیات فارسی را می خوانند.

تداول زبان فارسی و شمار فارغ التحصیلان پاکستانی در رشته زبان و ادبیات فارسی بیشتر از همه کشور ها ست. تا دو دهه پیش آموزش زبان فارسی در پاکستان از نیمه دوره دبیرستان آغاز و تا دوره دانشگاه ادامه داشت.

علاوه بر شاعران و نویسنده گان فارسی گوی پاکستانی، در حال حاضر، شماری زیادی از سیاست دانان و سیاستمداران و هنرمندانِ آواز خوان در پاکستان وجود دارند که به زبان فارسی صحبت می کنند.

علامه اقبال لاهوری که شهرت شاعر مشرق دارد در یک شعر فارسی خود چنین می گوید:

چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما                 

ای جوانان عجم جان من و جان شما

حلقه گرد من زنید ای روشنان آب و گل

آتشی در سینه دارم از نیاکان شما

(عجم را به معنای ایرانی به کار برده)

در هوای بخارا و سمرقند؛ فارسی در ازبکستان

نرگس شاه علی، استاد زبان فارسی در دانشگاه دولتی تاشکند:

«بخارا و سمرقند به عنوان شهرهای فارسی زبان، در خاک ازبکستان قرار دارد

زبان فارسی با میراث غنی معنوی خود در طول قرن ها مورد توجه علما و دانشمندان بوده است.

دانشمندان معروف جهان، مترجمان و خاورشناسانی، چون هیاتی، برون، مسّی، برتلس، برتالد و سایر چهره‌های سرشناس جهان به منظور آموزش آثار بی‌زوالی که با این زبان تألیف شده، به زبان فارسی روی آورده و این زبان را آموخته‌اند. روندی که تا حال ادامه‌دارد.

 

ازبکستان مستقل، که معنویت را در محور قرار داده است، به زبان فارسی توجه خاصی ظاهر کرده است. در دوران استقلال ازبکستان این روند رشد کرده، از جانب دانشمندان خاورشناس تحقیقات و پژوهش هایی انجام یافته و کارهای پژوهشی در این زمینه همچنان ادامه ‌دارد.

در ازبکستان حدود ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار تاجیک به سر برده و زبان تاجیکی در مکتب ها، مدرسه متوسطه، فاکولته و گروه ها تدریس می‌شود. در حال حاضر در این کشور ۳۰۰ مکتب تاجیکی فعالیت می‌کند.

برای نمایندگان این ملت شرایط آموزش دیدن و علم آموختن با زبان خودشان مساعد و فراهم شده.

هرچند زبان تاجیکی بخشی از زبان فارسی محسوب می‌شود، این زبان در ازبکستان به عنوان زبان خارجی تدریس نمی‌شود.

این زبانِ یکی از ملت های ازبکستان بوده، نمایندگان این ملت با زبان تاجیک سواد گرفته، در توسعه علم و فرهنگ و سیاست در این کشور سهم فعال دارند.

تاجیکان در برنامه‌های رادیو و تلویزیون شرکت کرده و در نشریه‌ها با زبان خود مطالب را چاپ می‌کنند.

در دوران استقلال کشور تعداد شاعران و نویسندگانی که به زبان تاجیکی انشا می‌کنند، به بیش از ۲۰۰ نفر رسیده است. پیمان، جعفر محمد، عبدالله ‌سبحان، پریسا، حیات نعمت، اسد گلزاده بخارایی، عبدالله ‌رحمان و دلشاده از جمله چهره‌های سرشناس ادب تاجیکی هستند.

در حالی که ادبیات تاجیک ادبیات فارسی محسوب می‌شود، اما حروف سیریلیک (رسم الخط روسی) از نظر علم منبع‌شناسی محدودیت هایی در پی داشته و در آموزش آثار گرانبهای تاریخی و ادبی قرون گذشته مانع می‌شود.

در میان زبان های شرقی، زبان فارسی موضوع مهم و خاصی را داراست. با توجه به قرابت زبان و ادبیات و تاریخ ایران به فرهنگ و ادب ازبک در مؤسسات تحصیلات عالی زبان و ادب فارسی، به خصوص، حروف پیشین ازبک ها و تاجیکان با نام «حروف نیاگان» تدریس می‌شود.

حالا متخصصان این بخش دستخط ها را در خزینه دستخط های پژوهشگاه خاورشناسی فرهنگستان علوم ازبکستان به نام ابوریحان بیرونی مورد پژوهش قرار داده و بیش از ۱۰۰ دانشمند در این جا کارهای علمی و پژوهشی انجام داده‌اند.

 

[1] برای دریافت جزئیات به سایت سازمان ملل مراجعه شود.

[2] در ۲۰۰۵ بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا به تصویب یونسکو رسید.

[3] خبرگزاری های ایسنا و مهر، سه شنبه 11 خرداد 1395

[4] نوبت دهی به کشورها محدود است. هر دو سال یک بار کشورها آثاری را برای ثبت در میراث جهانی به یونسکو پیشنهاد می‌دهند.

[5] ذبیح‌الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران

  • ۰۰/۱۲/۱۴
  • مصطفی همت آبادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی